دوست داشتنی
farhange.honare1
best
دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب:, :: 12:0 ::  نويسنده : farhange

Copy of 1035 

دگر درد دلم درمان ندارد…

مسیر عاشقی پایان ندارد..

مرا در چشم خود آواره کردی..

نگاهت دور برگردان ندارد…

 

 

تولدم!

ღ♥بـــه نــــــام مهربــــــــــــان تریـــــــــن♥ღ 

  

سلام میگم ب همه بازدیدکنندگان وبلاگم مخصوصا دوست عزیزم...   

امروز روز تولدم هست... کلی فکرکردم که چی بنویسم چیزی ب ذهنم نرسید!!!  

فقط میگم تولدم مبارکــــــ !!! یکسال دیگه هم گذشت و بزرگتر شدم! هرچند ب نظر خودم هرسالی که میگذره بیشتر بچه میشم!    

 نایت اسکین   

غروب شد... آسمان که گرفت، کودکی گریست... غریب ... محو شد... صدای گریه اش میان هیاهوی آدم ها ... خدا را که دید، عاشق شد... خندید... سالهایی سخت گذشت ... درس ها آموخت ... جوان شد  

                   

   

آدم هایی هستند که روز تولد یا شب تولدندارند، هر روز از آمدن خود شادند فقط به روز تولد خود بسنده نمی کنند. امیدوارم همه ما از اون آدم ها باشیم که شب تولدشون همه شبهاست ...  

«قدر خودمون رو بدونیم »     

ممنون که اومدین وبلاگم... بفرمایید اینم کیک تولدم!!!  

 

 

سال نو میلادی مبارک...

 

Christmas is not a time nor a season
but a state of mind
To cherish peace and goodwill
to be plenteous in mercy
is to have the real spirit of Christmas
 

 

یلدای مادربزرگ

یلدا با ردای بلند و سیاهش می آید، می نشیند وسط سال، وسط سفره چله مادربزرگ، کنار سماور  و کرسی یادگاری خانواده، و دست می برد که انار برداردو تعارف کند ب کوچک و بزرگ فامیل. 

یلدای دراز گیسوی سال با سرمای استخوان سوز و سیاهی بی سابقه اش ما را جمع می کند زیر کرسی مادربزرگ تا قصه های اجدادی مان را دوره کنیم اززبان پدربزرگی که تا بوده و هست زبانش زلال و ضمیرش آینه بوده است... 

حالا پدربزرگ سینه صاف می کند و با جمله: « داشتم می گفتم که...» ما را می برد تا «یکی بود ، یکی نبود» تا «زیر گنبد کبود» ، تا آنجا که «غیر از خدا هیچکی نبود» و تعریف می کند اززیبایی دختر پادشاه و اژ دهای هفت سری که همیشه خوابمان را پریشان کرده بود. 

ما را می برد تا آنجا که خوبی بر بدی پیروز می شود و این گونه گوشزدمان می کند که: « پایان شب سیه سپید است» و یلدا باهمه طولانی بودنش ب ناچار می نشیند پیش پای خورشیدی که فردا از پشت بلندترین کوه سینه خیز بالا می آید تا« ایمان بیاوریم ب فردای آفتاب» و زیر لب زمزمه کنیم که: « فردا از آن ماست به فتوای آفتاب» 

ما را می برد تا پایان قصه دیو و پری. تا آنجا که: «دیوا آواره شدن، دیوا بیچاره شدن» و مینشیند ب تماشای لبخندی که از لب هایمان تلاوت می شود... 

خوب است امشب، زیر این  کرسی که هزار آتش پنهان در سینه دارد، و رنگ رخساره اش نشان می دهد ازسر ضمیر، ثانیه ب ثانیه پای صحبت شیرین پدربزرگ و با چای تازه دم و انار دانه شده مادربزرگ، سیاهی یلدا را ب روشنی خورشید فردا، که خیمه زده است در ابتدای دی، پیوند بزنیم...

امشب یلداس و ما باور خواهیم کرد؛ فردا از آن ماست ...    

                            

 

 

 

آدم خوب قصه های من!!  

دلتنگت شده ام، حجمش را میخواهی؟؟؟  

خدا را تصور کن… 

 

همیشگی ترین فرصت

تمام یارانش رفته بودند... تنها، تشنه، خسته، در رزم جامه ای خیس از خون زخم های عمیقش، به تماشا استاده بود، جهانی را در که در آتش می سوخت...

چشمهایش مطمئن تر از آن بودند که بتوان فهمید نگران است، اما بود.

برای تمام کسانی که جا می ماندند نگران بود. برای تمام دشمنانش...

جهان پیش چشمانش می سوخت. می خواست فریاد بزند:

آیا کسی هست که کمک بخواهد؟ که نجاتش دهم از این جهنم؟

اما نگفت...

خواست طوری بگوید که سنگین ترین دلها بلرزد.

تمام مهربانی و رمق خود را جمع کرد و رو ب دشمنانش فریاد برآورد که:

کسی هست که بخواد کمکم کند؟

اما حیف که هیچکس نفهمید، آخرین دعوت او، آخرین فرصت بود تا با کمک کردن ب او، خود را نجات دهند...

افسوس که دشمنان در نیافتند مردان خدا، هر سخن شان بوی خدا می دهد و هر دعوت شان بازکردن پنجره ای است رو ب خدا...

این دعوت و این فرصت  تا ابد باقی است...

کافی است دستمان را برای کمک ب خوبان خدا دراز کنیم. 

دستانت را جلو بیاور! 

 

  

      یا حسین مظلوم (ع)

 


درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان farhange.honare1 و آدرس farhange.honare1.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 28
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 28
بازدید ماه : 97
بازدید کل : 83075
تعداد مطالب : 217
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



IranSkin go Up
حدیث موضوعی